شعر حکیم ابوالقاسم فردوسی برای ایران زمین:
ندانی که ایران نشستِ من است جهان سر به سر زیر دست ِ منست
هنر نزد ایرانیان است و بس ندادند شیر ژیان را به کس
همه یکدلانند یزدان شناس به نیکی ندارند از بد هراس
نمانیم کین بوم، ویران کنند همی غارت از شهر ایران کنند
نخوانند بر ما کسی آفرین چو ویران بود بوم ایران زمین
دریغ است ایران که ویران شود کُنام پلنگان و شیران شود
چو ایران نباشد تن من مباد در این بوم و بر زنده یک تن مباد
همه روی یکسر بجنگ آوریم جهان بر بداندیش تنگ آوریم
همه سربه سر تن به کشتن دهیم از آن به، که کشور به دشمن دهیم
چنین گفت موبد که مردن به نام به از زنده، دشمن بر او شادکام
اگر کُشت خواهد تو را روزگار چه نیکو تر از مرگِ در کار زار
خراسان به جانِ سخن زنده است...
آرامگاه فردوسی، این بزرگمردِ حماسه ادب و زبان پارسی، امروزه در 15
کیلومتری شمال شهر مشهد در مجموعهای به وسعت 348 هکتار، شامل بارو و ارگ
شهر طوس، آرامگاه فردوسی، آرامگاه مهدی اخوانثالث شاعر نوپرداز معاصر و
بنای تاریخی هارونیه، سالانه دارای بیش از یک میلیون بازدیدکننده مشتاق از
سراسر جهان است. از زمان دفن فردوسی، آرامگاه او چندینبار ویران شد. به
یقین تا پیش از ظهور اُزبک در ابتدای سده دهم و ویرانی قطعی طوس، مقبره
فردوسی نمایان بوده و توسط دوستداران او زیارت میشده است و به نظر میرسد
همزمان با تخریب شهر طوس به وسیله مغولان ویران شده اما باز هم آثار آن
برجای بوده تا اینکه ره به زمان معاصر برده است. در سال 1302 قمری به دستور
میرزاعبدالوهابخان شیرازی، والی خراسان، محل آرامگاه را تعیین کردند و
ساختمانی آجری در آنجا ساختند. پس از تخریب تدریجی این ساختمان، انجمن آثار
ملی به اصرار رئیس و نایبرئیسش محمدعلی فروغی و سیدحسن تقیزاده متولی
تجدید بنای آرامگاه فردوسی شد و با جمعآوری هزینه این کار از مردم (بدون
استفاده از بودجه دولتی) که از 1304 هجری شمسی شروع شد، آرامگاهی ساختند که
در 1313 گشایش یافت. این آرامگاه بهعلت نشست بنا، در سال 1343 دوباره به
منظور بازسازی، تخریب شد و بنای کنونی بهوسیله مهندس سیحون با الهام از
مقبره کوروش در پاسارگاد و عناصر معماری عصر فردوسی طراحی شد و ساخت آن در
سال 1347 پایان یافت.
موزه توس نیز در مجموعه فرهنگی باغ آرامگاه
فردوسی قرار دارد. ساختمان این موزه نیز همزمان با بنای آرامگاه در سال
1347 برای چایخانه سنتی طراحی و ساخته شد. اما پس از افتتاح آرامگاه و
بزرگداشت هزاره فردوسی در سال 1361 خورشیدی، این بنا به موزه توس تبدیل
گردید. اشیای این موزه به چهار بخش تقسیم میشود که بخش اول شامل آثاری است
که در اثر کاوشهای باستانشناسی از دشت توس به دست آمدهاند که شامل
انواع قطعات سفال دوره اسلامی و پیش از اسلام و سکههای طلا و نقره دوره
اسلامی و ... هستند.
بخش دوم را آثاری تشکیل میدهند که تجلیگر روح
حماسی و پهلوانی شاهنامه هستند. انواع وسایل سوارکاری شامل سپر، گرز، تیرو
کمان و وسایل موسیقی و رزمی که از آنها در شاهنامه بسیار نام برده شده است
از این جملهاند.بخش سوم، اشیایی هستند که در عصر و زمان فردوسی(قرن 4و 5
هجری) خلق شدهاند. این بخش شامل انواع ظروف سفالی لعابدار و بدون لعاب و
ظروف مفرغی است و بخش چهارم هم در برگیرنده اشیای اهدایی است که از جمله
انواع تابلوهای نقاشی از چهره فردوسی، آثار نقاشی استاد علی رخساز از
داستانهای شاهنامه، انواع فرش و قالیچه وانواع هنرهای ظریفه این بخش را
تشکیل می دهد.
روزش گرامی و یادش جاودان !



